جستجوی این وبلاگ

۱۳۹۶ آبان ۱۲, جمعه

ایران-۱۳آبان پنجمین سالگردبخون خفتن وبلاگ نویس شهید زیر شکنجه ستار بهشتی پیام گوهرو سحر بهشتی


امسال ششمین سال پر کشیدن ستار بهشتی است
گوهر عشقی مادر شهید ستار بهشتی در پیامی اعلام کرد هزینه‌های مراسم بزرگداشت ستار بهشتی را برای کودکان نیازمند هزینه خواهم کرد وگفت میدونم ستارم هم خوشحال میشه
درود بر این مادر قهرمان که راه و رسم آزادگی را هر روز به مردم ایران یادآوری کرده و آموزش میدهد




بنده و امثال من وطن‌فروش نیستیم عاشق ملت خود هستیم شما هستید که بیگانه‌پرست و وطن‌فروش هستید
 من سکوت نمی‌کنم حتی اگر قرار به رسیدن لحظه مرگ من باشد


***
«شهاب آزادی»، شهابی شد در آسمان آزادی
«ایمیل، مسیج و ضرب ‌و شتم در خیابان کمترین کاری است که انجام می‌دهند! دیروز بنده را تهدید می‌کنند، به مادرت بگو به‌زودی رخت سیاه باید بپوشد، دهان گشادت را نمی‌بندی می‌گویم کاری انجام نمی‌دهم که لازم به بستن دهانم باشد می‌گویند وراجی زیاد می‌کنی، می‌گویم چیزی که می‌بینم و می‌شنوم می‌نویسم، می‌گویند هرکاری بخواهیم می‌کنیم هر رفتاری را انجام می‌دهیم شما باید خفه شوید و اطلاع‌رسانی نکنید وگرنه خفه خواهید شد بدون نام و نشان! بدون این‌که کسی بداند چه بر سر شما آمده! می‌گویند مردم فلسطین و بحرین در عذاب هستند و کسی نیست یادی از آنها کند شما وطن‌فروش هستید!
بنده و امثال من وطن‌فروش نیستیم عاشق ملت خود هستیم شما هستید که بیگانه‌پرست و وطن‌فروش هستید. روز و شب تلفنهای تهدید‌آمیز قطع نمی‌شود گویی قرار است با هر سخنی دهانمان را ببندیم. 
بنده به‌عنوان یک ایرانی می‌گویم، من نمی‌توانم در برابر این همه مصیبت سکوت کنم. بنده می‌گویم آقایان شما زیاد وراجی انجام می‌دهید و با این اراجیف کشور را به نابودی کشاندید. من سکوت نمی‌کنم حتی اگر قرار به رسیدن لحظه مرگ من باشد در هر کجای دنیا که باشم و تهدید از طرف هر کسی باشد برای بنده اهمیت ندارد. آقایان دهانتان را ببندید ظلم نکنید تا افشاگری نکنیم»


پیام گوهر عشقی مادر ستار بهشتی: به مناسبت پنجمین سالگرد جان باختن فرزندش
گوهر عشقی در پنجمین سالگرد کشته شدن ستار بهشتی طی نامه ای نوشت: 
چهار دهه پيش جمهورى اسلامى آمد تا حامى ما مستضعفان باشد اما طولى نكشيد كه به جاى حمايت از ما، بساط عيش خود را بر مخروبه‌هاى بر جاى مانده از زندگى ما بنا نهاد. اینک به‌جاى جشن و شادى، به خاطر وجود اين حاكميت، بايد عزادار فرزندانمان باشيم. آرى! امروز پنجمين سالگرد از دست دادن فرزند و پرستارم «ستار» است. اما به جاى گريه و شيون، رقص و شادى بر پا مي‌كنم كه فرزندم از خانواده‌اى فقیر، ضعيف و به‌زعم برخى بی‌سواد، توانست پايه‌هاى استبداد را به لرزه در آورد و هم‌چون ديگر جوانان آرميده در خونِ خود، نهال آزادى را آبيارى كند. اين افتخار براى من، «گوهر عشقى» كه اين روزها نفسم به شماره افتاده و براى برگزارى مراسم پنجمين سالگرد شهادت فرزندم، دیگر توان و رمقى در بدن ندارم، كافى است. اى كاش سران حاكميت هم مايه افتخار و نه لعن خاندان‌شان باشند. گرچه دلايل ديگرى نظير دلالى و عكس گرفتن با ما و تجارت و اخذ پول‌هاى كلان از آن‌سوى آب‌ها، به نام ما، ضربات مهلک‌ترى بر پيكره‌ی ما براى برگزارى این نوع مراسمات زده است. 
ديرى نخواهد پاييد كه حكام و برخی بى‌تفاوتان امروز، پاسخ‌گوی رفتار خود به مردم باشند به حقيقت آن‌روز نزدیک است. افرادى كه خود را آلتِ دست كرده‌اند، برای آن روز به فكر خود باشند؛ یک‌روز از عنوان «خبرنگار» براى نفوذ خود استفاده مى‌كنند و روز ديگر از عنوان «محقق»! اينان نيز به فكر آتيه خود باشند كه نه نزد مردم اعتبارى دارند و نه حكومتى وجود دارد كه زير عباى آن، به خانواده‌هاى مظلوم ضربه‌اى مهلک‌تر بزنند. در اين‌جا لازم می‌دانم از همه عزيزانى كه در اين سال‌های جفا، ما را يارى داده و در كنارمان بودند قدردانى كنم و تكرار كنم كه آزادى ايران و مردم نزدیک است!
سحر بهشتی

دل نوشته سحر بهشتی در صفحه فیس بوکش:
باز هم آبانماه رسيد!
نهم آبان روز شوم دستگيرى ستار!
سيزدهم آبانماه روز بيت الاحزان!
سيزدهم آبانماه براى ما روز دانش آموز نيست روز خراب شدن آوارى از آرزوهايمان است، سيزدهم آبانماه پنج سال پيش آشيانه ما را ويران كردند، سيزدهم آبانماه آمال و آرزوى مادرى را به بند كشيدند.
جلادِ شكنجه گر گويى بويى از انسانيت نبرده بود، چرا كه اگر بويى برده بود شكنجه گر نمى شد تا چه رسد به كشتن سيدى از تبار سادات در روز عيد غدير!
شكستند ستون خانه را و باز هم ما را با بيت الاحزان مان رها نكردند و سالهاست كه شكنجه آنها را روز و شب لمس مي كنيم.
آرى سيزدهم آبان در شرايطى مى رسد كه مادر اين روزها تاب گذشته را ندارد و به قول خودش نفسش به شماره افتاده!
شايد اين غربت او به پايان رسد.
مادر هنوز هم پرچم خونخواهى فرزندش را رها نكرده است

بیشتر بخوانیم: 
ستار بهشتی وبلاگ نویس ۳۵ساله، در روز ۹آبان سال ۹۱، توسط پلیس فتا بازداشت و چهار روز بعد در زیر شکنجه جان سپرد. قاتل ستار، اکبر تقی زاده است. 
ابتدای دستگیری او را به مکان نامعلومی منتقل میکنند روز دهم آبان وقتی وارد بند میشود به شدت شکنجه شده  و مچ هر دو دستش کبود بوده است که مشخص میشد که با وسیله جوجه او را شکنجه کرده اند. (نوعی شکنجه که در پلیس آگاهی ایران مرسوم است. دست ها را می بندند و مظنون یا متهم را از سقف آویزان می کنند) این زندانی پیش از انتقال به بند در بهداری بستری بوده اما عصر روز ۱۱ آبان‌ماه از این بند به مکان نامعلومی منتقل می‌شود.


ستار در زیر شکنجه جان سپرد و با کفن خونین ۱۸ آبان در قبرستان رباط کریم به خاک سپرده شد.